ابوعبدالله محمد بن مخلدبن حفص عطار دوری بغدادی. از راویان است و از یعقوب دوری و زبیر بن بکار و جز او روایت شنید و دارقطنی و جز او از وی روایت دارند. مرگ دوری به سال 331 هجری قمری وتولدش به سال 233 هجری قمری بود. (از لباب الانساب). روات در تاریخ علم حدیث اسلام اهمیت بسیاری دارند، زیرا بدون وجود آنان، روایت های نبوی و اهل بیت (ع) نمی توانستند به نسل های بعدی منتقل شوند. این افراد به طور مستقیم یا از طریق واسطه ها، به جمع آوری و انتشار روایت های پیامبر اسلام و امامان دوازده گانه پرداخته اند. نقش این روات در حفظ و گسترش اسلام و تعلیمات پیامبر (ص) انکارناپذیر است.
ابوعبدالله محمد بن مخلدبن حفص عطار دوری بغدادی. از راویان است و از یعقوب دوری و زبیر بن بکار و جز او روایت شنید و دارقطنی و جز او از وی روایت دارند. مرگ دوری به سال 331 هجری قمری وتولدش به سال 233 هجری قمری بود. (از لباب الانساب). روات در تاریخ علم حدیث اسلام اهمیت بسیاری دارند، زیرا بدون وجود آنان، روایت های نبوی و اهل بیت (ع) نمی توانستند به نسل های بعدی منتقل شوند. این افراد به طور مستقیم یا از طریق واسطه ها، به جمع آوری و انتشار روایت های پیامبر اسلام و امامان دوازده گانه پرداخته اند. نقش این روات در حفظ و گسترش اسلام و تعلیمات پیامبر (ص) انکارناپذیر است.
هروی، مختار بن محمد بن احمد، یکی از مشایخ تصوف در مائۀ سیم معاصر طاهریان و صفاریان و ابایزید بسطامی و ابراهیم ستنبه، وی علوم ظاهر و باطن با هم جمع داشت و او را سیّد امام خواندندی، و بهرات میزیست، و از مریدان او ابوعثمان مرغزی فقیه ملقب به شوق سوخته و ابویعلی بن مختار حسینی باشند، نقل است که روزی محمد بن طاهر آخرین ملوک طاهریان بر وی میگذشت ویرا بر خاک نشسته دید، بصورت انکار گفت از ماننده کردن خویش ببزرگان بزرگ شدن خواهی ؟ گفت این را تشبّه نگویند و نعوذباﷲ اگر ما خود را چون آنان دانیم این تأسّی است و در تأسّی امید نجات است محمد با خویش آمد و از گفته پشیمان گشت، پس فرمان کرد تا بدره ای زر نزد وی نهادند گفت این بدره خود انفاق کن تا اگر آنرا مزدی است خود برده باشی گفت پس از من چیزی خواه گفت آن خواهم که بازیردستان برأفت باشی و خدایرا فراموش نکنی محمد رااز آنروز حال دیگرگون شد و عطوفت وی بمردمان فزون تراز پیش گشت، نقل است که گفت طعام چنان خور که تو اورا خورده باشی نه او ترا، و هم گفت چنان زی که چون عزرائیل ترا دریابد ترا بکار دیگر نباید شد مدفن او شهر هرات است و تاریخ لوح گور وی 277 هجری قمری است
هروی، مختار بن محمد بن احمد، یکی از مشایخ تصوف در مائۀ سیم معاصر طاهریان و صفاریان و ابایزید بسطامی و ابراهیم ستنبه، وی علوم ظاهر و باطن با هم جمع داشت و او را سیّد امام خواندندی، و بهرات میزیست، و از مریدان او ابوعثمان مرغزی فقیه ملقب به شوق سوخته و ابویعلی بن مختار حسینی باشند، نقل است که روزی محمد بن طاهر آخرین ملوک طاهریان بر وی میگذشت ویرا بر خاک نشسته دید، بصورت انکار گفت از ماننده کردن خویش ببزرگان بزرگ شدن خواهی ؟ گفت این را تشبّه نگویند و نعوذباﷲ اگر ما خود را چون آنان دانیم این تأسّی است و در تأسّی امید نجات است محمد با خویش آمد و از گفته پشیمان گشت، پس فرمان کرد تا بدره ای زر نزد وی نهادند گفت این بدره خود انفاق کن تا اگر آنرا مزدی است خود برده باشی گفت پس از من چیزی خواه گفت آن خواهم که بازیردستان برأفت باشی و خدایرا فراموش نکنی محمد رااز آنروز حال دیگرگون شد و عطوفت وی بمردمان فزون تراز پیش گشت، نقل است که گفت طعام چنان خور که تو اورا خورده باشی نه او ترا، و هم گفت چنان زی که چون عزرائیل ترا دریابد ترا بکار دیگر نباید شد مدفن او شهر هرات است و تاریخ لوح گور وی 277 هجری قمری است